من ، زنی که در عمق ِ تفاوتها آبتنی میکند
و دستانِ تو ، بدنبال ِ عام
رها ط
.فردا بهمن نگوکه صبح ...حاصل خمیازهی طولانی شب بوددر درد بی امان زن بودنمن کاشف زخم های زیادی بوده ام.....
رها بانو این شعر را هم بسیار دوست داشتم.....فقط کلمه ی عام را در انتها دوست ندارم......کلمه ی عام خیلی عام است..کاش کلمه ی بهتری برای ان بیابید
ممنون ، به این موضوع بسیار فکر کردم و متاسفانه کلمه ای را نیافتم... میشه کمی بیشتر راهنمایی کنید ؟
.
فردا بهمن نگو
که صبح ...
حاصل خمیازهی طولانی شب بود
در
درد بی امان
زن بودن
من
کاشف زخم های زیادی بوده ام...
.
.
رها بانو این شعر را هم بسیار دوست داشتم.....فقط کلمه ی عام را در انتها دوست ندارم......کلمه ی عام خیلی عام است..کاش کلمه ی بهتری برای ان بیابید
ممنون ، به این موضوع بسیار فکر کردم و متاسفانه کلمه ای را نیافتم... میشه کمی بیشتر راهنمایی کنید ؟