من یک ضمیر مقطوعم
تو کسری مختوم به من
اینگونه مفروض است دستانت، دستانم
شگفتا
تقدیرم خموده و در خلوت حضور
انتظارم بفرسود
مسدودم سیاهی میتراوم امروز
حاشا ز فراق
رقعه هایم در باد
همه مسرورند ، من اندر مغاک
ظهورِ آبگونت را چه وقت؟
من
دربسترِ دیدارم ، روانه ی هر نوازش
و مرا نوازش ، سرکشِ الفِ هر آه
ایمانم ترسیده است
مرا نیوشیدن نیاز...
رها.ط
رها بانو تو شعرت غلط املایی وجود داره : (مفروض) و (حضور)
..تصحیح کن.
اشعار لطیفت حسم رو نوازش می کنه.
به درجات عالی می رسی رها بانو.
بیاری اهورا مزدا
(سپاس بی قیاس)
نیکو جان ممنون از لطفت عزیز
و واقعا متشکر از نظرات گرمت....
لطف کردین
عزیزکم
هوا پر از بوی خداست ... حس آن بستگی به این دارد که چقدر دستگاه تنفسی مان قوی باشد!
.
.
دوستت دارم
سپاس فرشته کوچکم